آرام بر گونه هایم میلغزد ، تاوان بی فکری های دیروزم
کاش بیهوده نمی تاختم ...
خدایا آخرش نفهمیدم !!!
اینجایی که هستم تقصیر من است یا تفدیر من ؟؟؟
تنهایی را همیشه دوست داشته باش...
چون در آن بی وفایی و خیانت نیست ...
انگار جمعه به دنیا آمده ام !!!
به هرچه دل میبندم تعطیل است
لقمه بزرگتر از دهانش بودم ...
برای همین خوردم کرد تا اندازه اش شوم ...
آرامم ...
آرامش این روزها را مدیون انتظاریست که دیگر از کسی ندارم ...
نظرات شما عزیزان: