جـــــدایــــــی مان
هیــچ یک از تشـــــریفات آشنایـــــی مان را نداشت
فقــط تــو رفتــی
و
مــن سعــی کــردم
سنــگدل بــاشــم
داروها و دوستی ها هر دو مشکلات را حل میکنند
با این تفاوت که دوستی ها هیچ وقت تاریخ انقضا ، بها و اندازه ندارند . . .
درنگ
عجب دنیای عجیبیست!
رفتن و ماندن من به یک نقطه بند بود
زمانی که گفتی”برو”
چقدر عاشقانه می شد ، اگر نقطه اش بالا بود . . .
جـور مـیـکـنـد خـدا در و تـخـتـه را بـا هـم
آن طـور کـه تـو و مـرا آشـنـا کـرد ؛ تـو شـدی خـاطـره سـاز و مـن خـاطـره بـاز
پرنده که رفت ، بگذار برود
هوای سرد بهانه است ، هوای دیگری درسر دارد . . .
عادت ! چه طعم تلخی دارد
وقتی آن را با عشق اشتباه میگیری !
متن عاشقانه
می گفتند: ” سختی ها نمک زندگــــــی است “
امّا چرا کسی نفهمید که ” نمــــــک “
برای من که خاطراتم زخمی است ، شور نیست ؛ مزه ” درد” می دهد !
نباشی؛
برای ِ من هیچ اتفاقی نمیافتد!
فقط گاهی موهایِ صورتم سفید میشود
گاهی موهایِ سَرم می ریزد . . .
من درختت میمونم
تو تبر هم که بشی و بخوای منو قطع کنی
آخرش یا دستمال میشم واسه اشک چشمات یا قلم و کاغذ میشم واسه دلتنگیات
داروها و دوستی ها هر دو مشکلات را حل میکنند
با این تفاوت که دوستی ها هیچ وقت تاریخ انقضا ، بها و اندازه ندارند . . .